23 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

شمس و مولانا

می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی.
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. .........  در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


22 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

سلام زلزله

سلام زلزله
 
دیروز که آمدی من و لیلا و حمید روزه کله گنجشکی بودیم


فرصت افطار را هم ندادی

عجله ات برای چه بود ؟
...
 
همه سنگ ها و کلوخ هایی که پدر بنام سقف
 
بر سرمان انباشته بود

پیکرهای کوچک مان را در هم پیچید

ما رفتیم ولی روح کوچکم دید که خیلی ها آمدند

آنها که هیچ گاه در روستایمان ندیده بودمشان

لودر هم آوردند ، با کلی کمپوت شیرین و بسته های غذا
 
میدانی لودر همان ماشینی ست که
 
در شهر ها برای ساخت خانه از آن استفاده می کنند
 
 
ودر روستا ها برای برداشتن آوار از سر مردم


قرار است وام هم بدهند ،
 
دستور داده اند خیلی خیلی خیلی سریع
 
 
همان وامی که پدر هرگز نتوانست ،
 
برای گرفتن نصف آن نیزضامن پیدا کند
 
 
تا خانه بهتری برایمان بسازد
 
و مجبور نشود هی با گل و سنگ سقف را بپوشاند
 
 
وای پدر ، چقدر سنگین کرده بودی این آوار را
 
 
می دانی زلزله
 
 
با آمدن تو ، روستای ما را شناختند
 
 
می گویند کمک به زلزله زدگان ثواب دارد ،
 
 
درست ولی مگر کمک به روستاییان
 
 
برای زندگی بهتر ثواب ندارد؟
 

 

 
 
چرا برخی آدم ها برای بیدار شدن و لرزیدن قلب شان
 
 

 

به شش ریشتر لرزه احتیاج دارند ؟

می دانی زلزله به چه فکر می کنم
 
 
به روستای بعدی ، ثواب بعدی ، لودر بعدی
 
و درمانگاه بعدی
و به زنده های لودر و کمپوت ندیده
 
 
به پدرهایی که با تنگدستی ،
 
 
آوارهای بعدی را تکه ، تکه ، تکه
 
بر سقف خراب خود می چینند
 
 
تا روزی مریم و لیلا و حمیدشان را از زیر آن بردارند

می دانی زلزله
 

ما که رفتیم ولی خدا کند روزی بنویسند
 
 

ز مثل زندگی

 




:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


16 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

هرکسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره

 

وقتی از آپارتمان خونمون پریدم پایین

 

 

زوج خوشبخت طبقه ۱۰ رو دیدم که باهم زد و خورد می کردن...

 

برو به ادامه مطلب..



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


3 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

گذشته


پیرمردی برای جمعی سخن میراند. لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید!
او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟!
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید

 

هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید
شخص دیگری نفس های آخرش را میکشد
پس دست از گله و شکایت بردارید و با داشته هایتان زندگی کنید . . .



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


3 / 6 / 1391
ن : ما دو نفر

مهربانی

 


مهربانی را اگر قسمت کنیم ، 

                        من یقیین دارم به ما هم می رسد

آدمی گر ایستد بر بام عشق ،

 

                        دست هایش تا خدا هم می رسد



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، ،


31 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

شهرت ظرفیت میخواهد

يكى از بهترين دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تيم ملى اسپانيا كه در رئال مادريد صاحب ركوردهاى عجيب و غريبى شده، هفته قبل كارى كرد كه قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند.

.............. در ادامه مطلب



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

بزرگان چنین گفته اند...


اگر یکـــ سال ثمر از کاری را خواستی گندم بکار، اگر دو سال خواستی درخت بکار
اما اگر صد سال ثمر خواستی به مردم یاد بده
" كـنـفـوسیـوس -- Confucius "

 

سخن بزرگان,جملات آموزنده,سخنان قصار


هـر حـقـیـقــتی از سـه مـرحـلـه می گـذرد:
ابـتـدا، بـه مـسـخره گـرفـتـه مـیـشود
بـعـد بـه شـدتـــــ بـا آن مـخالـفـتـــــ مـیـشـود
و در آخـر، بـه عـنـوان امـری بـدـیهـی پـذـیـرفـتـه میـشـود.
" آرتورشوپنهاور "

سخن بزرگان,جملات آموزنده,سخنان قصار

 

در ادامه مطلب بقيه را بخوانيد. واقعا زيباست.....



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ادبیات، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

15 درس زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی دهند!

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.

در ادامه مطلب به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، علمی ، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

قیمت یک ساعت کار

مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.

- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟

- بله حتماً. چه سوال؟

- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی می‌پرسی؟

- فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

- اگر باید بدانی می گویم. ۲۰ دلار.

- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: می‌شود لطفا ۱۰ دلار به من قرض بدهید؟

مرد بیشتر عصبانی شد و گفت :‌ اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.

پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست.

مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد.

بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است.

شاید واقعا او به ۱۰ دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است.

بخصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش پول درخواست کند.

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.

- خواب هستی پسرم؟

- نه پدر بیدارم.

- من فکر کردم پاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم ۱۰ دلاری که خواسته بودی.

پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا

بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد.

مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت :‌ با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی ؟

بعد به پدرش گفت : برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من ۲۰ دلار دارم. آیا می‌توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم…



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی، ،


26 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

علف هرز چه گياهيه ؟

 ميدوني علف هرز چه نوع گياهيه ؟

.

.

.

.

.

چي ؟ گياهيه كه هيچ خاصيتي نداره ؟

.

.

.

.

.

. به نظر من علف هرز گياهيه كه هنوز فوايد آن كشف نشده !


يعني ديگه ته مثبت انديشيه ها !!!!



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


22 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

آسمان باش..

 

 

 نه زمین باش و نه خاک
 که تو را خوار کنند.. 
وانگهی ذهن تو را پر، ز مردار کنند
آسمان باش که خلقي به نگاهت بخرند
وز پی دیدن تو ، سر به بالا ببرند



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، ،


21 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

مطالب کوتاه طنز

میازار موری که دانه کش است!

در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست فتوایی صادر نشده!

می توانید بیازارید

.

.

.
مهندسی معکوس !

سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه ؟

گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا

گفتم هاااااا !

اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه !

خواستم خودت اعتراف کنی!




:: موضوعات مرتبط: طنز، اجتماعی، ،


18 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

عجب خلاقيتي

 

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».

 

پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،

با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست‏‏ دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم.

 

من احساسات واقعی رو با 'کتی' پیدا کردم، او واقعاً معرکه ا

است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش

: لباسهای تنگ ، موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره.

 

اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. کتی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک کانکس توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون.

 

ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. کتی چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ويسكي واقعاً به کسی صدمه نمی زنه.

ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم.

: در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و کتی بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره.

 

نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.

*با عشق*

*پسرت "جک" *

 

پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی

نیست، من خونه دوستم تامی هستم . فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، طنز، اجتماعی، ،


14 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

مهربانی را..

فارغ از آن
فارغ از اين
فارغ از دين
فارغ از هر كيش و آيين 
مهرباني را بياموز.....
 


:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


11 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

سخنانی چند از ژان ژاک روسو

* انسان آزاد آفریده شده است اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است. 

* افراد سست اراده همیشه منتظر معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند اما افراد قوی ، خود آفریننده معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند.

* ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.

* برای آنکه بتوانیم کسی رادوست داشته باشیم به زمان و آگاهی نیاز داریم . برای دوست داشتن ابتدا باید داوری کرد و برای برتری دادن ،باید نخست سنجید.

* به طور کلی اشخاصی که زیاد میدانند ، کم حرف میزنند و کسانی که کم میدانند ، پرحرف هستند

* فحش دلیل کسانی است که حق ندارند.

* بزرگترین تفاوت انسان و حیوان ،فهم و اندیشه نیست ،بلکه اراده و اختیار اوست.

* مردم بدون عشق کورانی هستند که به هیچ وجه به منزل نخواهند رسید.

* امید و آرزو آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر برمی دارد.

* احساس دل ، بالاتر از منطق است.

* بیش از سخن گفتن گفتارت را بسنج ، چنان که بیش از کاشتن تخم شخم میزنی.

* اندیشه های صرفاً ذهنی و کلی ،منشا بزرگترین خطاهای بشرند.

* ایمان داشتن به توانایی های خویش ، نیمی از موفقیت و کامیابی است .

* بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران ، نیکی کردن به آنهاست.

* در مقابل همه چیز میتوان مقاومت کرد جز نیکی و خوبی.

 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


11 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

زندگی زیباست؛ نگو نه !!!

ببین و کیف کن!! بقیه اش رو در ادامه مطلب میتونی ببینی و لذت ببری..

و به راستی زندگی زیباست.. 

اگر چشم عادلی داشته باشی تا زیبایی های حقیقی را انکار نکند....؟؟!!!


 

 




11 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

حلاج

حلاج را بر سر دار گفتند:

- از چه روي اعدامت ميكنند؟؟؟

گفت :

- خود را به جاي خدا جا زدم ، نگو اينها دل پري از خدا داشتند!!!! 



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، ،


11 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

تکنیک

تکنیک چینی "جین جی دو"
اگر نتوانید با چشمان بسته بیش از 10 ثانیه روی یک پا بایستید،

اندام های داخلی شما باهم هماهنگی ندارند و بدن شما به سمت پیری است.

انجام روزانه این تمرین - روزی یک دقیقه – توصیه شده است.

گفته شده که ایمنی بدن بالا می رود، فشار و قند خون تنظیم می شود، بیماریهای شانه ها و ستون فقرات کاهش می یابد و از تحلیل قوای فکری جلوگیری می شود


لابد تصور می کنید کار ساده ای است!
در این صورت بهتر است یک بار امتحان کنید 



:: موضوعات مرتبط: علمی ، ،


10 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

زن خیابانی

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟
مدیر : اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز
زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن ؟
مدیر : این که شهریه نیست اسمش همیاریه !!!ه
زن : اسمش هر چی هست. تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن
مدیر : خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر… زن : آقای مدیر من دو تا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!
مدیر : خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟! آقای مستخدم، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن …!!!
....

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود، اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد … روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد: کمیته مبارزه با فقر در جلسه امروز … ستاد مبارزه با بیسوادی … تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود: با 200000 زن خیابانی چه می کنید؟!! زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد:
با 200001 زن خیابانی چه می کنید ؟!!

پی نوشت: فاحشه را خدا فاحشه نیافرید؛ آنانکه در شهر نان قسمت میکنند، او را لنگ نان گذاشته اند، تا هر زمان لنگ هماغوشی ماندند، او را به نانی بخرند!

صادق هدایت 
 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی، ،


10 / 5 / 1391
ن : ما دو نفر

در خصوص المپیک(طنز)

مهم نیست دوچرخه سوارانمون رتبه نیارن

مهم نیست تیر اندازانمون طلا بیارن یا نیارن

مهم نیست این بیچاره ها امکانات ورزشی نداشتن

فقط دعا کنیم

شناگرامون غرق نشن

انشالله 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


30 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

عکس/پولدارترین خانواده حال حاضر ایران!

عکس/پولدارترین خانواده حال حاضر ایران!



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


28 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

خدایا کفر نمیگویم

خدایا کفر نمی گویم،

پریشانم،

چه می خواهی تو از جانم؟!

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا!!

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بی اندازی

و شب آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می گویی

نمی گویی؟!

خداوندا!!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه ی دیوار بگشایی

لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود

بگذاری

وقدری آن طرف تر

عمارت های مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و

آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می گویی

نمی گویی؟!

خداوندا

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان می شوی از قصه ی خلقت

از این بودن،

از این بدعت

خداوندا تو مسؤولی

خداوندا تو می دانی که انسان بودن

و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی می کشد آنکس که انسان

است و از احساس سرشار است . . .

 

                                       دکتر علی شریعتی

 



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، ادبیات، ،


28 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

جملات پربار و زیبا از بزرگان:

آنکه نمی تواند از خواب خویش برای فراگیری دانش و آگاهی کم کند ارزش برتری و بزرگی ندارد . حکیم ارد بزرگ


لباس قدیمی را بپوشید ولی کتاب نو بخرید. آستین فلپز


کامیابی تنها در این است که بتوانی زندگی را به شیوه خودسپری کنی. کریستوفرمورلی


دوستی با کسی که باورهایت را نمی پذیرد به جایی نخواهد رسید . حکیم ارد بزرگ


گنج هائی که در قلب هستند ، قابل سرقت نیستند. ضرب المثل روسی


هر اقدام بزرگ ابتدا محال به نظر می رسد. توماس کارلایل


اگر زندگی با تو سرناسازگاری دارد تو با او سازش کن. اسپارت


سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد . حکیم ارد بزرگ


یکی از ناشناخته ترین لذتها در زندگی حرف زدن با خویشتن است. فرانسیس رواتر



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


28 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

تخم مرغ زندگی

وقتی تخم مرغ به وسیله یک نیرو از خارج می شکند ،

یک زندگی به پایان می رسد.


وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند ،

یک زندگی آغاز می شود.


تغییرات بزرگ همیشه از داخل انسان آغاز می شود.



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، فلسفه، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

رازي سر به مهر..

راز صدا در صومعه
اتومبيل مردي که به تنهايي سفر مي کرد در نزديکي صومعه اي خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئيس صومعه گفت : «ماشين من خراب شده. آيا مي توانم شب را اينجا بمانم؟ »


رئيس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتي ماشين او را تعمير کردند.

شب هنگام وقتي مرد مي خواست بخوابد صداي عجيبي شنيد. صداي که تا قبل از آن هرگز نشنيده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسيد که صداي ديشب چه بوده اما آنها به وي گفتند:

« ما نمي توانيم اين را به تو بگوييم . چون تو يک راهب نيستي»

مرد با نا اميدي از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.

چند سال بعد ماشين همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .

راهبان صومعه بازهم وي را به صومعه دعوت کردند ، از وي پذيرايي کردند و ماشينش را تعمير کردند.. آن شب بازهم او آن صداي مبهوت کننده عجيب را که چند سال قبل شنيده بود ، شنيد.

بقيه داستان در ادامه مطلب 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

علم و مسيح

بگذارید مشکلی که علم با عیسی مسیح دارد را شرح دهم:
استاد دانشگاه فلسفه که منکر وجود خداست، قبل از شروع کلاسش از یکی از دانشجوهای جدیدش می خواهد بایستد و بعد از او می پرسد:
تو یک مسیحی هستی، درسته پسر؟
دانشجو جواب می دهد : بله استاد هستم.
پس تو به خدا اعتقاد داری؟
 مسلماً ..

 

بقيه داستان را در ادامه مطلب بخوانيد



:: موضوعات مرتبط: فلسفه، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

بيل گيتس در رستوران

بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد
بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟
پیشخدمت : من متعجب شدم ....
بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در
درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید !
گیتس خندید و جواب معنا داری گفت :

او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


27 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

خدايا..

خدایا!

به من زیستنی عطا کن

که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است

حسرت نخورم

و مردنی عطا کن

که بر بیهودگیش سوگوار نباشم

برای اینکه هرکس آنچنان می میرد

که زندگی کرده است.

دکتر علی شریعتی 



:: موضوعات مرتبط: روانشناسی، ،


25 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

این قضیه واقعیت داره

این قضیه واقعیت داره توی مشهد اتفاق افتاده 
 
:مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار
 
خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه
 
کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه
 
یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :
 
آقا منو میشناسی ؟راننده میگه : نه
 
 یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده
 
نگه میداره و خانومه عقب میشینه
 
 مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟
 
راننده میگه : نه شما ؟مسافر مرد میگه : من عزرائیلم.
 
راننده میگه : برو بابا هالو گیر آوردی؟
 
 

یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید
 
آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟
 

 

 راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه از ترس فرار میکنه

 

و بعد زن و مرده با هم ماشینو میدزدن.





24 / 4 / 1391
ن : ما دو نفر

من خدا را دوست دارم..

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند 



:: موضوعات مرتبط: طنز، ،



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیب سبز زندگی و آدرس sibezendegi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در وبلاگ ما قرار میگیرد.